فهرست مطالب

Journal of Kermanshah University of Medical Sciences
Volume:6 Issue: 4, 2003

  • تاریخ انتشار: 1381/12/20
  • تعداد عناوین: 9
|
  • شیوا پورکاوه، زهیر محمدحسن، نریمان مصفا، حمید سهراب پورل صفحه 1
    سابقه و هدف
    طی جنگ تحمیلی، رزمندگان ایرانی در معرض گاز شیمیایی خردل قرار گرفتند و اکنون بعد از سال ها همچنان دچار مشکلات متعدد از جمله عفونت های مکرر، مشکلات تنفسی، افزایش بروز لوکمی و لنفوم ونیز افزایش لنفوسیت های آتیپیک درخون هستند. علت آن می تواند اثر تخریبی گاز خردل بر مغز استخوان و عملکرد سلول های بیگانه خوار باشد. به همین منظور تعداد و عملکرد سلول های مونوسیت مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    مطالعه انجام شده از نوع گذشته نگر می باشد. مقدارcc 5 نمونه خون محیطی از 75 مجروح شیمیایی که در معرض گاز خردل قرار داشتند و از10 فرد سالم به عنوان شاهدگرفته شد. بیماران بر اساس یافته های بالینی و CBC و فلوسیتومتری به کمک مارکرهای CD16، نتایج اسپیرومتری و شاخص های دیگر به سه گروه خفیف، متوسط و شدید تقسیم شدند. سپس CD14 و HLA-DR نمونه ها به روش فلوسیتومتری ارزیابی گردیدند. از آزمون آنالیز واریانس و شفه برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    تعداد گلبول های سفید با افزایش درجه وخامت بیماری افزایش یافت، به طوری که این افزایش در گروه شدید نسبت به شاهد معنادار بود(05/0P<). درصد سلول های + CD14 و + CD16 /+ CD14 در گروه های بیماران نسبت به گروه شاهد اختلاف معناداری را نشان نداد، اما درصد سلول های + HLA-DR /+CD14 در سطح 1/0 (052/0 =p) درگروه متوسط افزایش معنا داری را نسبت به گروه شاهد داشت و در گروه شدید به شدت افت کرد.
    بحث: بدین ترتیب مشخص شد که بعد از گذشت سال ها، روند تولید سلول های مونوسیت در مغز استخوان مشکلی نداشته و فقط عملکرد سلول در جهت فعالیت کامل آن دچار اختلال است. افزایش تعداد گلبول سفید در گروه شدید نیز احتمالا به دلیل عفونت های مزمن و صدمات ریوی در این مجروحان می باشد. بررسی سایر سلول های ایمنی و ارتباط آن ها بایکدیگر و نیز بررسی میکروارگانیسم هایی که در این بیماران دیده می شود و اثر آن ها بر بروز مارکرها، می تواند در روشن تر ساختن این مساله ما را یاری کند.
    کلیدواژگان: گاز خردل، مونوسیت، CD14+، CD16+، CD14+، HLA، DR+، مجروحان شیمیایی
  • مژگان قاری پور، سیدعلی اصغر مشتاقی، احمد موحدیان، بابک ثابت صفحه 2
    سابقه و هدف
    عنصر گالیم در تصویربرداری پزشکی و شیمی درمانی مورد استفاده قرارمی گیرد. ازآنجا که تجمع گالیم در کبد به اثبات رسیده است و هنوز گزارشی مبنی بر تاثیر گالیم در پارامترهای فعالیت کبدی از جمله آمینوترانسفرازها و بیلیروبین موجودنیست، مطالعهحاضر برای یافتن چگونگی تاثیرات گالیم در درازمدت و بررسی مکانیسم آن طراحی شده است.
    مواد و روش ها
    مطالعه به شیوه تجربی از نوع شاهددار انجام گرفت. 7 گروه 5 تایی موش صحرایی انتخاب شدند و پس از تزریق داخل صفاقی گالیم در دوزهای 5، 10و mg/kg.B.W 15 (به مدت 30 و 60 روز) نمونه گیری انجام شد و مقادیر بیلیروبین و آمینوترانسفرازها مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده پس از 30 روز تیمار حاکی از افزایش فعالیت آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) در گروه mg/kg.B.W 15 به مقدار 66/44% و افزایش فعالیت آلانین آمینوترانسفراز (ALT) درهمین گروه به میزان 38/12% بود. بیلیروبین کل 73/2برابر و بیلیروبین مستقیم 26/2 برابر افزایش یافت. مصرف گالیم به مدت60 روز سبب افزایش فعالیت آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز دراین گروه به میزان 3برابر و فعالیت آنزیم آلانین آمینوترانسفراز به مقدار 6برابر نسبت به گروه شاهد شد. بیلیروبین کل نیز درگروه آزمایش 60 روزه 9برابر افزایش پیدا کرد. این نتایج در 05/0P< معنا دار است.
    بحث: گالیم با تجمع در سلول های کبدی و اتصال به گروه سولفهیدریل پمپ سدیم پتاسیم سبب مهار ترشح و انتقال بیلیروبین به مجاری صفراوی می شود. با باقی ماندن بیلیروبین در فضای داخلی غشاها، از آنجا که نقش دترجنت را ایفا می کند، باتخریب غشای سلولی سبب رهاشدن آمینوترانسفرازها به داخل سرم می گردد. نتایج به دست آمده نشان داده که میزان فعالیت آنزیم AST حداکثر تا 3برابر نسبت به گروه شاهد افزایش یافته است. با ادامه مصرف گالیم علاوه بر غشای سلولی، غشای میتوکندری نیز تخریب و آلانین آمینوترانسفراز به داخل سرم رها گردیدکه افزایش فعالیت آنزیم ALT تا حدود 6برابر نسبت به گروه شاهد مشاهده شد. با عدم انتقال بیلیروبین به صفرا، میزان سرمی این پارامتر نیز در حد قابل ملاحظه ای افزایش یافت. نتایج این پژوهش نشان داد که مقدار بیلیروبین کل تا 9برابر افزایش داشته است که ناشی از عدم انتقال بیلیروبین به صفرا می باشد. باتوجه به اینکه گالیم تغییرات معناداری در شاخص های عملکرد کبدی به وجود می آورد توصیه می شود که در مصرف درمانی گالیم در بیماری های بدخیم علاوه بر رعایت دوز دارو به مدت زمان تیمار نیز توجه شود.
    کلیدواژگان: گالیم، بیلیروبین، آمینوترانسفرازها، موش صحرایی
  • مقداد پیرصاحب، علیرضا مصداقی نیا صفحه 3
    سابقه وهدف
    اسید فتالیک یکی از آلاینده های آلی سمی بوده که از طریق صنایع مختلف به محیط وارد می شود. حذف زیستی این آلاینده قبل از تخلیه فاضلاب می تواند نقش مهمی را در حفظ محیط زیست و سلامت انسان ها ایفا نماید. این پژوهش باهدف تعیین کارایی سیستم لجن فعال رشدمعلق درحذف زیستی اسیدفتالیک طراحی گردیده که درآن علاوه برغلظت، متغیر زمان ماند هیدرولیکی نیز بررسی گردید تا میزان بارگذاری حجمی مجاز و زمان ماند هیدرولیکی بهینه به دست آید.
    مواد و روش ها
    این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی روی 144 نمونه پساب و 23 نمونه لجن انجام گرفت که در آن سیستم لجن فعال رشد معلق در چهار زمان ماندهیدرولیکی24،12،6و48ساعت برای حذف زیستی اسید فتالیک با حجم حوض هوادهی6 لیتر وحوض ته نشینی 3 لیتر استفاده شد. مجموع غلظت COD ورودی به سیستم 1000میلی گرم در لیتر و همراه با گلوکز تنظیم شد. غلظت اسید فتالیک ورودی به سیستم10، 20 ‎،200،100،50و500میلی گرم در لیتر بود. COD، BOD5 وغلظت اسید فتالیک(با استفاده از دستگاه HPLC-UV درطول موج nm 210(در پساب اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز واریانس و آزمون تعقیبی شفه و نیز ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
    یافته ها
    اسیدفتالیک در هر چهار زمان ماند هیدرولیکی توسط سیستم لجن فعال رشد معلق حذف گردید. میانگین میزان حذف اسید فتالیک در زمان های ماند هیدرولیکی 6، 12، 24 و 48ساعت در غلظت ورودی mg/l500-10به ترتیب 5/107/86، 6/2 5/97، 3/0 6/99 و03/08/99 درصد بود. دراین زمان های ماند، میانگین میزان حذفCOD به ترتیب6/116/88، 35/95، 88/0 4/97 و5/098 درصد بود. میزان اسیدفتالیک لجن در این زمان های ماند و غلظت اسید فتالیک ورودی از mg/kg 320-100 اندازه گیری شده است.
    بحث:سیستم لجن فعال رشد معلق توانایی تحمل اسید فتالیک در زمان های ماند هیدرولیکی و غلظت های ورودی متغیر را دارد. میانگین میزان حذف اسید فتالیک وCOD در زمان ماند 24 و48 ساعت حالت پایدارتری را نشان می دهد. بین میزان حذف اسید فتالیک وCOD با زمان های ماند تفاوت معناداری به دست آمد. همچنین بین افزایش غلظت اسید فتالیک ورودی با میزان حذف این پارامترها در تمامی زمان های ماند ارتباط کاملا معکوس و معناداری وجود داشت. میزان بارگذاری حجمی مجاز این سیستم در زمان های ماندهیدرولیکی6، 12 و 24ساعت به ترتیب 80، 100 و g/m3d 500 به دست آمد. لجن این سیستم توانایی جذب سطحی بالایی از اسیدفتالیک را دارامی باشد.
    کلیدواژگان: اسید فتالیک، حذف زیستی، فاضلاب، لجن فعال
  • فرشید غلامی، عبدالحمید ذکایی، مهندس امیرحسین هماشمیان صفحه 4
    سابقه وهدف
    کاربرد روزافزون بی حسی منطقه ای وبلوک های عصبی ونیز تاثیرات بی حس کننده موضعی مپریدین و عدم انجام دادن چنین مطالعه ای با مپریدین، ما را برآن داشت تا با افزودن مپریدین به داروی بی حس کننده موضعی دربلوک آگزیلاری تاثیرات آن و به ویژه طول مدت بلوک را بسنجیم.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور، پس از تایید در کمیته اخلاق پزشکی بیمارستان روی تعداد40 بیمار(20 نفر در هر گروه) با کلاس I و II انجمن بیهوشی آمریکا که همگی در سنین 15 تا 56 سالگی بودند، انجام شد. دو گروه از نظر سن، جنس و وزن همگن بودند. درگروه لیدوکایین، 40 میلی لیتر لیدوکایین1% به علاوهml/kg01/0 ازسالین نرمال ودرگروه مپریدین، 40میلی لیتر لیدوکایین1% به علاوه ml/kg01/0 معادل mg/kg1مپریدین به عنوان داروی مصرفی دربلوک آگزیلاری استفاده شد.روش انجام دادن بلوک دردوگروه یکسان بود(روش ترانس آرتریال).اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون های کای دو و دقیق فیشر برای عوارض و آزمون T برای متغیرهای کمی در دو گروه مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده از تحقیق حاکی از افزایش طول مدت بلوک در گروه مپریدین بود(04/67 4/238 در مقابل6/39 7/166 دقیقه) که از نظر آماری معنادار بود(001/0P<). تفاوت معنادار آماری بین دو گروه از نظر سرعت شروع بلوک، شدت بی دردی بلوک و عوارض جانبی شامل تهوع،استفراغ، افت فشار خون، سرگیجه، آریتمی وتشنج مشاهده نشد.
    بحث: در این مطالعه زمان شروع بلوک تفاوت معناداری از لحاظ آماری نداشت ودر مجموع اضافه نمودن مپریدین به بلوک آگزیلاری حاصل از لیدوکایین بدون اینکه عوارض سیستمیک را افزایش دهد، بر طول مدت بلوک به طور معناداری افزود. پیشنهاد می شود از این روش برای انجام دادن اعمال جراحی طولانی مدت به ویژه در بیماران اورژانسی که ممنوعیت انجام دادن بیهوشی عمومی دارند ونیز در افراد عادی که حتی جراحی کوتاه مدتی در اندام فوقانی در پیش دارند و به منظور تامین بی دردی طولانی مدت پس از عمل، استفاده نمود.
    کلیدواژگان: بلوک آگزیلاری، مپریدین، لیدوکایین، جراحی اندام فوقانی
  • حشمت رزلانسری، غلامرضا محسنی، مهندس اکبر برزگر، نادر سالاری، محمود فخری، سید مرتضی هدایت مفیدی، شکوه صادقی صفحه 5
    سابقه و هدف
    اسکراب جراحی دست ها به روش صحیح یکی از مؤثرترین شیوه های پیشگیری از انتقال عفونت است. باتوجه به اینکه زمان های مختلقی برای اسکراب جراحی دست ذکر گردیده است این پژوهش به منظور مقایسه اثر سه روش زمانی اسکراب جراحی توسط بتادین 5/7 درصد بر کاهش آلودگی میکروبی دست های گروه جراحی در اتاق عمل مراکز آموزشی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال 1378 انجام شده است.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر یک پژوهش تجربی است که روی20 نفر از اعضای گروه جراحی که در دو مرحله به صورت خوشه ایاز بین افراد شاغل در بخش های اتاق عمل انتخاب شده بودند، انجام شد. پس از انتخاب نمونه های واجد شرایط در مورد تقسیم بندی زمان های اسکراب به هر یک از اعضاء توضیح داده شد. سپس بلافاصله قبل از شرکت در اولین عمل جراحی، از دست ها نمونه باکتریایی برداشته شد و بعد از اسکراب دو، چهار و شش دقیقه ای که به فواصل حداقل 18 ساعت در روزهای مختلف صورت می گرفت، نمونه دیگری از دست ها برداشته شد و نمونه ها فورا به آزمایشگاه منتقل شد. سپس کلنی های باکتریایی و نوع میکروارگانیسم ها شمارش و مشخص می گردیدند. یا فته های پژوهش با استفاده از آمارتوصیفی و آزمون کروسکال والیس و آزمون رتبه ای ویلکاکسون مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند.
    یافته ها
    نتایج توسط آزمون کروسکال والیس بین سه روش زمانی نشان داد که اختلاف معنادار آماری بین آن ها وجود ندارد، ولی باتوجه به بررسی باسیل های گرم منفی مشخص گردید که اسکراب جراحی دودقیقه ای قادر به نابودسازی کامل باسیل های مذکور که در بروز عفونت های بیمارستانی از طریق دست ها شایع می باشند، نبوده است. این در حالی است که اختلاف میانه تعداد کلنی ها در قبل و بعد در هر سه روش معنادار بوده است (005/0P<). از طرفی اسکراب 6دقیقه ای نسبت به 4دقیقه ای یک زمان طولانی تری به نظر می آید.
    بحث: این مطالعه نشان داد که اسکراب 4دقیقه ای می تواند مناسب ترین اسکراب برای کاهش آلودگی دست ها و در نتیجه کاهش عفونت های بیمارستانی در بخش اتاق عمل باشد. مطالعات تکمیلی برای دستیابی به یک روش مناسب و ماده مؤثر مورد استفاده برای اسکراب جراحی توصیه می شود.
    کلیدواژگان: اسکراب جراحی، آلودگی میکروبی، گروه جراحی، اتاق عمل
  • نازنین رزازیان، حسن همایونفر صفحه 6
    سابقه و هدف
    سکته های مغزی در ژاپن و ایالات متحده به ترتیب دومین و سومین علت مرگ و میر است. بررسی تغییر میزان مرگ و میر در مطالعات وسیعی در کشورهای صنعتی صورت گرفته که همگی نشان دهنده سیر رو به کاهش مرگ و میر ناشی از سکته های مغزی هستند. علت این کاهش ناشی از کنترل عوامل خطرساز سکته های مغزی و افزایش مراقبت های پزشکی در چنین بیمارانی است. مطالعات در یک کشور واحد تفاوت های جغرافیایی، نژادی، سنی و جنسی را نشان داده اند. در کشور ما متاسفانه آمار دقیقی از میزان مرگ و میر ناشی از سکته های مغزی در دسترس نمی باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی میزان مرگ و میر ناشی از سکته های مغزی در بیمارستان فارابی کرمانشاه انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر به صورت توصیفی و با استفاده از اطلاعات موجود در پرونده بیماران بستری در بیمارستان فارابی در فاصله بهمن 1377 تا اسفند 1379 صورت گرفته است. متغیرهای سن، جنس، نوع ضایعه در سی تی اسکن، سطح هوشیاری در بدو ورود، میزان قند خون در زمان مراجعه، کلسترول خون، سابقه مصرف سیگار و سابقه بیماری قلبی مورد ارزیابی قرارگرفتند.
    یافته ها
    1679 بیمار در این مدت به علت سکته مغزی در بیمارستان بستری بوده اند که 348 مورد (21درصد) منجر به مرگ شده است. از نظر سنی اکثر موارد در محدوده سنی 75-70سال بوده است. در مواردی که سی تی اسکن انجام گرفته،ضایعات در 5/35% هموراژیک بوده اند. فشارخون بالا در 326 نفر از بیماران وجود داشت. هیپرگلسیمی در 13درصد بیماران دیده شد. از نظر سطح هوشیاری در بدو ورود 104 بیمار در کمای خفیف،89 نفر در کانفیوژن، 69 نفر در کمای عمیق و 86 بیمار هوشیار بودند. سابقه مصرف سیگار در 7/24درصد بیماران وجود داشت.
    بحث: میزان مرگ و میر ناشی از سکته های مغزی در این مرکز بیش از میزان ذکر شده در منابع نمی باشد. در خونریزی های مغزی پیش آگهی بدتر بوده است. هرچه سطح هوشیاری در بدو مراجعه پایین تر بود، مرگ زودرس تر بوده است. باوجوداین، در حوادث عروقی مغزی سطح هوشیاری بیمار در بدو مراجعه معیار مطلقی برای پیشگویی وضعیت بیمار نمی باشد، لذا ضروری است بیماران مبتلا به حوادث عروقی مغز به دقت تحت مراقبت و پی گیری قرارگیرند. کنترل عوامل خطرساز ازنظر پیشگیری اولیه باتوجه به شیوع بالای فشارخون ضروری است. باتوجه به مطالعات گسترده که تفاوت های جغرافیایی را نشان می دهد، توصیه می شود بررسی میزان مرگ و میر ناشی ازسکته های مغزی به صورت جدی درکشور پی گیری گردد.
    کلیدواژگان: سکته مغزی، حوادث عروقی مغز، مرگ و میر
  • جهانگیر رضایی، منصور رضایی، حشمت الله رزلانسری، بهنام خالدی، بهزاد تیموری، علیرضا خاتونی، یحیی صفری صفحه 7
    سابقه و هدف
    انسولین مهم ترین داروی کنترل کننده دیابت نوع یک(IDDM) است و خود مراقبتی مرتبط با انسولین درمانی، یعنی آگاهی از نحوه کاربرد این دارو مهم ترین اقدام مراقبتی دراین دسته از بیماران می باشد؛ لذا این مطالعه با هدف شناسایی میزان رعایت خودمراقبتی مرتبط با انسولین درمانی توسط بیماران مبتلا به دیابت نوعI انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این پژوهش به روش توصیفی روی139 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع I صورت گرفت. نمونه ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. برای گردآوری داده های مربوط به مشخصات ویژه و میزان آگاهی بیماران از یک پرسشنامه و داده های مربوط به مهارت و عملکرد بیماران از انسولین درمانی، از یک برگه مشاهده استفاده شد. به این ترتیب که داده های پژوهش با استفاده از مشاهده مستقیم، نمایش عملکرد و مصاحبه گردآوری و در برگه مشاهده و پرسشنامه ثبت می گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمون کای دو و ضریب همبستگی پیرسون با 5% = α استفاده شد. میزان خودمراقبتی (آگاهی و مهارت) بیماران بدین صورت تعریف شدکه امتیاز 39-0 نشانه آگاهی یا مهارت در حد ضعیف، امتیاز 65-40 درحد متوسط و امتیاز بیش از 66 در حد خوب است.
    یافته ها
    میزان آگاهی 6/98% بیماران در مورد نحوه کاربرد انسولین درحدمتوسط بود و 2/71% آنها در مورد عوارض انسولین درمانی نیز آگاهی متوسطی داشته و 1/28% دارای آگاهی ضعیف بودند به طورکلی8/87% بیماران آگاهی متوسط و بقیه نیز آگاهی ضعیفی در مورد نحوه کاربرد انسولین و عوارض آن داشتند. 3/81% بیماران مهارت و عملکرد خوبی در موردتزریق انسولین و 18% عملکردی متوسط داشتند. همبستگی معناداری میان این متغیر و سن (008/0 = P، 409/0-= r) و مدت ابتلا به دیابت (032/0= P، 341/0-=r) مشاهده شد.
    بحث: با توجه به اهمیت خودمراقبتی در مورد انسولین درمانی که پایه و اساس درمان دیابت نوع I می باشد و با توجه به درصد متوسط بودن آگاهی بیماران می توان به مراکز تحقیقات دیابت و سایردست اندرکارانی که با بیماران دیابتی سروکاردارند، پیشنهاد نمود که آموزش بیماران را در اولویت قرار دهند و آگاهی و مهارت آن ها را درخصوص کاربردصحیح انسولین، شناخت و پیشگیری ازعوارض آن تاحدمطلوبی افزایش دهند.
    کلیدواژگان: خودمراقبتی، آگاهی، عملکرد، انسولین درمانی، دیابت نوع I، کرمانشاه
  • میترا همتی، شمس وزیریان، غفور سلگی صفحه 8
    سابقه و هدف
    زالوگرفتگی یکی از علل نادر خونریزی های دستگاه گوارش، دستگاه تنفسی و ژنیتال است. بزاق زالو حاوی مواد آنتی کواگولان قوی است که مهم ترین آن ها هیرودین نام دارد و هیرودین با مهار ترومبین باعث اختلال انعقادی می شود. معمولا زالو از طریق آب آلوده وارد دهان و بینی می شودو شایع ترین محل زالوگرفتگی مخاط بینی و نازوفارنکس است که باعث خون دماغ و دیسترس تنفسی می شود، ولی در موارد نادر ممکن است به مخاط عمقی تر مانند مری و نای بچسبد و باعث هماتمز، هموپتزی و دیسترس تنفسی شدید شود.
    معرفی بیمار: موردبیمار کودکی 5/3 ساله اهل روستای ایازک استان ایلام بود که در تاریخ 2/6/81 به علت استفراغ خونی بستری گردید وبه علت کم خونی شدید چندین بار تحت ترانسفیوژن خون قرار گرفت و در آندوسکوپی علت خونریزی زالوگرفتگی ناحیه فوقانی مری بود که دو زالو در حین آندوسکوپی با استفراغ خارج شد و یک زالو با فورسپس خارج گردید. در نهایت خونریزی بیمار قطع و با حال عمومی خوب ترخیص شد. بحث: در مناطقی که از آب چشمه، رودخانه یا قنات استفاده می شود، باید به زالوگرفتگی به عنوان یک علت نادر اختلالات خونریزی دهنده دستگاه گوارش، تنفس و ژنیتال توجه شود. زالو ممکن است به مخاط عمقی نای و مری بچسبد و باعث هماتمز یا هموپتزی شدید بشود؛ لذا تاکید می شود که در مناطقی که از آبهای آلوده استفاده می شود، حتما به زالوگرفتگی به عنوان یک علت خونریزی دهنده توجه شود و مصرف آب های آلوده و تصفیه نشده منع شود و خطرات ناشی از مصرف این آب ها به اطلاع عموم برسد.
    کلیدواژگان: زالو، هیرودین، استفراغ خونی
  • غلامرضا عمرانی صفحه 9
    مقدمه
    تترالوژی فالوت از بیماری های سیانوتیک مادرزادی شایع است که در صورت همراه بودن با ASD 1 پنتالوژی نامیده می شود. در این بیماری چنانچه ترمیم جراحی ناکافی باشد، بیمار یا از قلب و ریه مصنوعی جدا نمی شود ویا پس از عمل جراحی دچار اختلال همودینامیک می شود. معرفی بیمار: مورد این گزارش دختر 7 ساله ای با تشخیص تترالوژی است که تحت عمل جراحی ترمیم کامل قرار گرفت، ولی پس از ورود به بخش مراقبت های ویژه دچار افت فشار خون و سیانوز گردید. درمان های حمایتی مؤثر واقع نشد، بنابراین با احتمال وجود شانت داخل قلبی، روز بعد به اتاق عمل منتقل شد. در بررسی های بعدی مشخص شد علت بروز حادثه، باز شدن ASD در اثر پاره شدن نخ بخیه بوده است که با اصلاح آن اختلالات همودینامیکی وسیانوز برطرف شد و بیمار نجات یافت. بحث: باقی ماندن شانت های داخل قلبی یا بروز شانت بر اثر پاره شدن بخیه ها، پس از عمل تترالوژی می تواند منجر به هیپوتانسیون و سیانوز گردد و نباید از نظر دور بماند. در این شرایط با توجه به وضعیت بیمار و امکانات موجود باید از بیمار اکوکاردیوگرافی و یا آنژیوگرافی به عمل آید و پس از تشخیص باید به سرعت و بدون اتلاف وقت اقدام به اصلاح اختلال موجود نمود.
    کلیدواژگان: تترالوژی فالوت، نقص دیواره بین دهلیزی، اختلال همودینامیک